سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 اگر مسلمین مجتمع بودند هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می ریختند او را سیل می برد.  امام خمینی (ره)، صحیفه نور ،ج 8 ، ص 236 -235?

 

http://rajanews.com/Files_Upload/80504.jpg

چند وقت پیش یک نفر به من می گفت: واقعا اگر مسلمین یک سطل آب بردارند و بریزند، اسرائیل را سیل می برد؟

خنده ای کردم و گفتم بنده خدا تو واقعا فکر می کنی منظور امام همین بوده؟!

مطمئنا کسی چنین فکری نمی کند!

اسرائیلی ها از همان زمان روی این حرف امام کار کردند ، چون حرف امام را فهمیدند! ولی ما نفهمیدیم!

آنها گفتند: ما از امروز کاری خواهیم کرد که تمام سطل های دنیا ساخت اسرائیل شود!!!

و تا اندازه ای موفق شدند. حداقل توانستند کاری کنند که تمام دولت ها با سطل های ساخت اسرائیل از چاه آب بکشند. مگر کشور ایران که البته بعضی ها خواستند این کارا رابکنند ولی طناب سطل شان وسط راه پاره شد و داخل چاه افتاد!

اکنون سطل ها که هیچ! بلکه آب داخل سطل ها هم ساخت اسرائیل شده است.

برادران و خواهران من! چگونه می شود از خونی که با آب اسرائیلی در بدن ما با انواع و اقسام کوکاها تشکیل شده است گفت: " مرگ بر اسرائیل "؟

همین دیروز بود! که همه ی ما درهمین کشور ایران که ناف آن را با مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا بریده اند، شعار " نه غزه نه لبنان " شنیدیم!

چرا اینگونه شد؟

" آب " ما در یخچال هایی خنک می شود که  "گاز" آن اسرائیلی است.

این ها چیزهایی نیست که بشود به سادگی از آن گذشت!

چرا رهبر عزیزمان در روز کارگر سفارش کردند که از کالاهای ایرانی استفاده کنیم؟

این احساس خطری است که معظم له دارند.

فوق فوقش اگر تو راست بگویی جنس ایرانی دو سال کمتر عمر کند! چرا این موقع  نمی گویی " جان من فدای خاک پاک میهنم " ؟

یک سطل آب یعنی این!

امروز در اکثر کشورهای اسلامی مواد غذایی وجود دارد که در آن از روغن خوک استفاده شده است! چگونه می شود با خون خوکی بر علیه خوک جنگید؟

یک سطل آب یعنی این!

تا چند سال پیش در تمام مسجد ها بعد از نماز جماعت به جای بعضی از دعا ها که در خلوت هم می شود خواند، دعای انقلابی معروف " خدایا خدایا تا انقلاب مهدی...می خواندند  و بعداز آن شعار "مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل " سر می دادند. اکنون چه؟؟؟

یک سطل آب یعنی این!

ما در گذشته درس های مدرسه مان را با مرگ بر اسرائیل شروع می کردیم ! چرا درصف های صبحگاهی مدارس شعار مرگ بر اسرائیل را نمی گویند؟ کدام وزیر آموزش و پرورش این شعار را با پنبه حذف کرد؟

چرا در دانشگاها با این همه " جنبش " هایی که تشکیل شده است، جنبش ضد اسرائیلی وجود ندارد؟

یک سطل آب یعنی این!

چرا کاندیدا های انتخابات مجلس با شعار ضد اسرائیلی رای مردم را جلب نمی کنند؟ آیا این شعار فقط باید برای انتخابات ریاست جمهوری باشد؟ آن هم از 4 کاندیدا فقط یک نفر؟!!!

مراقب تزریق خون اسرائیلی باشیم...

با گوشی های اسرائیلی پیام ضد اسرائیلی می دهیم!

ما داریم یک سطل آب را روی سر خودمان می ریزیم...

به نقل از وبلاگ مبارزه بادجال http://www.antidajjal.blogfa.com




ارسال در تاریخ جمعه 93/5/3 توسط محمدجوادبرزگری

فرهاد بشیری، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس و در پاسخ به این پرسش که «آیا قرار است طرح نظام

رتبه‌بندی معلمان برای بررسی مجدد به مجلس وارد شود؟»، اظهار داشت: نظام رتبه‌بندی معلمان مورد توجه و علاقه مجموعه آموزش و پرورش است و

فرهنگیان هم علاقه‌مند هستند این اتفاق بیفتد؛ این طرح ابتدا در کمیسیون مجلس مطرح شد و سپس به صحن علنی مجلس رفت.



وی افزود: با توجه به اینکه دولت در این باره نظراتی داشت، طرح رأی نگرفت و مجلس به آن رأی نداد؛ امیدواریم در جلسه‌ای دیگر این بحث مطرح شود.

بشیری در پاسخ به این پرسش که «آیا مشکلات مالی باعث عدم رأی آوردن طرح نظام رتبه‌بندی معلمان در مجلس شد؟»، خاطرنشان کرد: یک مقداری این

موضوع بود و خود نماینده دولت هم در صحن مجلس اعتقاد داشت که این طرح نیاز دارد که بازگردانده شود و مجدد بررسی‌هایی انجام و جامع‌تر و پخته‌تر شود و سپس به صحن علنی مجلس بیاید.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی افزود: امیدواریم که آموزش و پرورش سریع‌تر کارها را انجام دهند و این طرح به مجلس بیاید تا مجلس با یک کار کارشناسی، دقیق‌تر و بیشتر این طرح را به تصویب برساند و می‌تواند تحولات خوبی را در آموزش و پرورش ایجاد کند.



وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه «آیا مجموعه کمیسیون موافق طرح رتبه‌بندی معلمان بودند؟»، تصریح کرد: در مجموع بله، نظر کمیسیون مثبت

است و علاقه‌مند هستند که یک اتفاق خوب، جامع و دقیق در آموزش و پرورش رخ دهد که بتواند آموزش و پرورش را با نشاط‌‌تر کند و فرهنگیان هم بتوانند از

شرایط و امکانات روز بیشتر استفاده کنند؛ همچنین در رابطه به معیشت آنها بتواند با تلاش و جنب و جوش بیشتری که ایجاد می‌شود در کارهایشان تأثیر

بگذارد.




ارسال در تاریخ شنبه 93/3/17 توسط محمدجوادبرزگری
دانشجویان دانشگاه «لستر» انگلیس صدها متر نایلون حباب‌دار سفارش داده‌اند تا با ترکاندن آن به جنگ استرس ناشی از امتحانات بروند.

انجمن دانشجویان دانشگاه لستر نیز ایستگاه‌هایی را در دانشگاه احداث کرده که دانشجویان می‌توانند در آنجا راحت نشسته و نایلون حباب‌دار بترکانند.
=
«میشل روبین»،‌ دبیر انجمن دانشجویان دانشگاه لستر گفت: سلامت روانی دانشجویان در طول امتحانات اولویت اصلی ماست.

وی افزود: همچنین از شیوه‌های سنتی و فوری کاهش استرس نظیر دادن چای رایگان نیز استفاده خواهیم کرد. ما به خوبی می‌دانیم که استرس امتحان چقدر زیاد است.
به گزارش ایسنا به نقل از شبکه بی‌بی‌سی،‌ «نیا فیلیپس» دانشجوی این دانشگاه گفت: بسیاری از دانشجویان از اینکه درباره استرس خود صحبت کنند خجالت می‌کشند و این برنامه‌های عمومی که با هدف کاهش استرس انجام می‌شوند به کاهش استرس آنها کمک می‌کنند و به این ترتیب دانشجویان مجبور نیستند به کسی راجع به استرس خود حرفی بزنند.

دانشگاه‌های دیگر نیز با برگزاری برنامه‌هایی که در آن دانشجویان به حیوانات اهلی نظیر بز و اردک در دانشگاه غذا می‌دهند به مقابله با استرس روزهای امتحان می‌روند. این اقدام کم‌کم در حال فراگیر شدن در سراسر جهان است.

برگرفته از : http://www.migna.ir




ارسال در تاریخ یکشنبه 93/3/4 توسط محمدجوادبرزگری

دانش آموزان، الگوهای خود را از همسالان و بزرگسالان اخذ می کنند.

الگوپذیری و نیز ارایه ی الگوی مناسب، یکی از اساسی ترین راه کارهای موجود در زمینه تربیت و پرورش روح و وجود آدمی است و می توان از این طریق با کودکان و نوجوانان ارتباط برقرار کرد و با آنها دوست شد. وقتی از الگوپذیری و ایجاد ارتباط از طریق آن سخن می گوییم، به دنبال آن هستیم که در رفتار دانش آموزان خود تغییرات مطلوبی به وجود آوریم  .


تغییر در رفتار کودکان، نوجوانان و جوانان، تنها از طریق پیش بینی رفتار آنان امکان پذیر است. تا زمانی که انگیزه های فرزندان مان را در تمامی زمینه ها؛ به ویژه در زمینه دوست یابی و ایجاد ارتباط ندانیم و نشناسیم، پیش بینی رفتار آنها و به موازات آن، تغییر در رفتارشان امکان پذیر نخواهد بود.


 

اگر اعتقاد داریم که دانش آموزان از ما و همسالان و معلمان خود الگو می گیرند، باید بپذیریم، این الگوپذیری، از طریق سه نوع رفتار که از ما سر می زند، محقق می شود و گاه هم اصلاً تحقق نمی یابد و به تأخیر می افتد و یا متوقف می شود. این سه رفتار را که در همه ی انسان ها با درجات متفاوتی دیده می شوند، به ترتیب: «رفتار روی آوری، رفتار بازدارنده و رفتار ستیز و گریز» می نامیم .

بهتر است هر یک از این سه رفتار را با مثال هایی از امور آموزشی - پرورشی موجود در مدرسه ها و خانواده ها تبیین کنیم:
وقتی در ایام امتحانات، پدر و مادر خانواده، بدون تذکر دادن های مکرر به فرزندان خود و بمباران های پی در پی لفظی آنان مبنی بر این که فردا امتحان دارید! درس بخوانید! و ... به راحتی و بدون هیچ گونه تنشی، کتابی در دست می گیرند و به مطالعه می پردازند و با کودکان خود ارتباط و دوستی برقرار می کنند، نمونه ای از رفتار روی آوری را به نمایش گذاشته اند.

وقتی پدر و مادری در یک نشست خانوادگی، بدون مقایسه، با نگاهی همه جانبه به شیوه ای غیرمستقیم، از برتری های فرزندان خود در زمینه های گوناگون سخن می گویند، در واقع به نوعی، بر ایجاد ارتباط و دوستی با او تأکید می کنند.
از رفتار بازداری به بعد، دیگر با الگوسوزی روبه رو هستیم تا الگوسازی. وقتی در مدرسه ای، تنها به شاگردانی که اول تا سوم شده اند، جایزه داده می شود، به خودی خود، به دانش آموزانی که پیشرفت داشته اند و یا با تلاش زیاد، از تعداد تجدیدی های خود کاسته اند و یا نمرات خود را اندکی ارتقا داده اند، اعلام می کنیم، حواس شان جمع باشد، ما فقط به نخبگان و شاگرد های ممتاز مدرسه کار داریم، نه شخص دیگری.

 

این رفتارها و این نوع جایزه ها، الگوساز نیستند، دوستی ایجاد نمی کنند و بدون هیچ گونه ارتباطی، تنها به عقب گرد سایر دانش آموزان رده های متوسط و پایین از نظر درسی و  جدا شدن فراگیرانی که خود را از لحاظ درسی، متفاوت با دیگران می بینند، منجر خواهد شد و نیز درصد مشارکت دانش آموزان را در فرآیند یاددهی- یادگیری و تربیت معنوی کاهش خواهد داد.
نمونه ی دیگری از رفتارهای بازدارنده که به طور گسترده ای در میان خانواده ها و مدرسه ها رواج دارد، انگشت گذاشتن بر نقص های رفتار کودکان و نوجوانان است. وقتی تمام رفتارهای مثبت و الگوساز یک دانش آموز را نادیده می گیریم و یک نقص یا عیب رفتاری بسیار کم  اهمیت او را به رخ او می کشیم، به نوعی او را از ابراز رفتارهای مثبت هم بازداشته ایم و او بدون کوچک ترین ارتباطی با ما، به تک روی در رفتارهای احیاناً غلط خود ادامه خواهد داد.
نکن، نرو، درست بایست، روسری ات را درست کن، کیفت را باز کن ببینم، این ها چیه با خودت آوردی، کی بود زنگ زد، چی داری می نویسی، تو آدم نمی شوی و ده ها نمونه از این دست، امر و نهی هایی هستند که در زمره ی رفتارهای بازدارنده قرار دارند و در واقع بسیاری از پرخاش گری ها، قطع ارتباطات و دور شدن نوجوانان و جوانان از پدران، مادران و مدرسه ها در همین رفتارهای ما ریشه دارند.

سومین گونه ی رفتار، رفتار توأم با ستیز و گریز است. این رفتار، حالت تجمعی، درمان نیافته و تکرار شده ی رفتارهای بازدارنده است و به نوعی نشان گر طرد مکرر دانش آموز از جمع، وادار کردن او به گوشه نشینی و انزوا، قطع ارتباط و لغو دوستی های مجاز است. به عبارت بهتر، وقتی رفتارهای بازدارنده تشدید شد و خانواده ها و مدرسه ها رفتارهای غلط یکدیگر را تقویت کردند، دانش آموز ملجأ و پشتیبان خود را در مکان ها و نزد افرادی جستجو می کند که مورد تأیید ما نیستند، مکان ها و افرادی که تنها با استفاده از خلأ های عاطفی فرزندان ما، آن ها را به سوی خود می کشند.

امروز ایجاد ارتباط و مشارکت در امر تعلیم و تربیت با نمودهای خاص و نوین خودنمایی می کند. روش های نوین ابداع شده در امر یاددهی- یادگیری و تربیت، همچون پژوهش گروهی، یاران یاور، یادگیری مشارکتی، ارتباط جو و دوست یاب، آموزش از طریق هم یاری و آموزش از طریق پیشنهادگیری از فراگیران، از جمله روش هایی هستند که در ایجاد ارتباط و دوستی بین دانش آموزان، پدران، مادران و معلمان، از آن ها استفاده می شود.

در مجالی دیگر به ادامه این مبحث می پردازم.




ارسال در تاریخ شنبه 93/3/3 توسط محمدجوادبرزگری

در زمان های گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند.
بسیاری هم غرولند می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد، حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ... با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط برنمی داشت .
نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد.
پادشاه در آن یادداشت نوشته بود : " هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد."

http://www.migna.ir




ارسال در تاریخ چهارشنبه 93/2/17 توسط محمدجوادبرزگری

در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود.
روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود،با هیجان نزد او آمد و گفت : سقراط می دانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد : " لحظه ای صبر کن.قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی.
" مرد پرسید : سه پرسش؟
سقراط گفت : بله درست است. قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی،لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنیم.
اولین پرسش حقیقت است. کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟
مرد جواب داد :" نه،فقط در موردش شنیده ام .
"سقراط گفت : "بسیار خوب، پس واقعا نمیدانی که خبردرست است یا نادرست. حالا بیا پرسش دوم را بگویم،" پرسش خوبی" آنچه را که در موردشاگردم می خواهی به من بگویی خبرخوبی است؟
" مردپاسخ داد :" نه، برعکس…"
سقراط ادامه داد :" پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی درموردآن مطمئن هم نیستی بگویی؟"
مردکمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
سقراط ادامه داد :" و اما پرسش سوم سودمند بودن است. آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟"
مرد پاسخ داد :" نه ، واقعا…"

سقراط نتیجه گیری کرد :" اگرمی خواهی به من چیزی رابگویی که نه حقیقت داردونه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن رابه من می گویی؟!!

http://www.migna.ir



ارسال در تاریخ سه شنبه 93/2/16 توسط محمدجوادبرزگری

کودکی از مسئول سیرکی پرسید:
چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟ فیل میتواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!

صاحب فیل گفت: این فیل چنین کاری نمیتواند بکند. چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است. آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است.

کودک پرسید چطور چنین چیزی امکان دارد؟
صاحب فیل گفت:
وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم. تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت، و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است. فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند!

هر کدام از ما، با نوعی فکر بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است. ( شاید حرکتی لازم است)

http://www.migna.ir




ارسال در تاریخ دوشنبه 93/2/15 توسط محمدجوادبرزگری
<      1   2   3   4   5   >>   >

اسلایدر